محل تبلیغات شما

نشستم روی سنگای محوطه بیرون دانشکده. سنگا سردند و خاکی. اما من میشینم و میدونم بعد که بلند بشم چادرم حسابی خاکیه. همینطور که نشستم و سردی سنگا رو حس میکنم، فکر میکنم که زندگی رو دوست دارم. شاید منصفانه تر باشه که بگم "زندگیمو" دوست دارم. راستش نمیتونم مطمئن باشم که اگر روزگاری غیر از این داشتم بازهم دوسش داشتم یا نه. دارم فکر میکنم که خب خیلی درگیری دارم، برای خیلی چیزا نگرانم، از خیلی چیزا دلخورم، ناراحت از خیلی اتفاقام.، اما با همه اینها زندگیمو دوست دارم. چون براش تلاش میکنم. برای اون نگرانی هام برای ناراحتی هام برای دلخوری هام وقت میذارم همونقدر که برا خوشی هام وقت میذارم. این انگار یه نیروی برانگیزاننده است، یه چیزی که به روزهام هیجان میده هرچند که این هیجان ها منفیه. من میتونم که بفهمم حالم خوب نیست اما بازهم زندگیمو دوست داشته باشم.
یاد حرف خانومه تو برنامه دیشب هزار راه نرفته میفتم که میگفت وقتی با شوهرش دعواش میشه، وسطش میگه "ببین من دوستت دارم، قاطی نکن".و چقدر خوب که این میفهمه.
راستی به زودی تولدمه. میدونی چیه، جشن گرفتن سالگردها رو دوست دارم، چون انگار به هم اعلام میکنیم که ببین اشکال نداره هرچی تو این یکسال اشتباه کردی، ما هنوز دوستت داریم و فرصت داری که بازم کنارمون باشی.
پارسال گفتم سخت ترین سال زندگیم بوده، و امسال میگم نه، امسال سخت ترین سال زندگیم بود. اما ببین من هنوز دوسش دارم، قاطی نکن

بعد از اولین تبریک تولد سه روز زودتر

Accept who you are after you nkow who you are

دیده ها و شنیده ها

دوست ,هام ,خیلی ,دارم، ,میکنم ,ببین ,زندگیمو دوست ,دوست دارم ,هام وقت ,میکنم که ,وقت میذارم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امیرعلی علوم جغرافیایی(ژئومورفولوژی)